«سير داستان نويسی بانوان در ادبيات معاصر افغانستان با تکيه به تحليل ساختار داستان«سطل های آب و خريطه های ارزن» و«نگينه و ستاره
Makale Yan Taraf
Özet
داستان محصول ذهن خالق فردی به نام نويسنده است که شخصيتهای داستانش را ساخته و پرداخته و به زبان ادبی روايت میکند. فرايند قصهگويی و داستانپردازی به قدامت تاريخ انسان و جامعهی انسانی پيشينه دارد. به حق »تاريخ چگونه داستان شدن انسان است« که در برهههای گوناگون زمانی با ب ّرشهای داستانی بازتاب يافته است. از افسانهگويی تا داستان مدرن ترسيمکنندهی اين روند پر از پيچ و تاب است. بدون شک داستاننويسی به شيوهی مدرن و سبک رايج امروز، سختترين شکل ممکن نوشتن است. اگر از شهرزاد قصهگوی و بانوان قصهگوی هزار و يک شب بگذريم، پيشينه داستان نويسی در افغانستان به (۱۲۹۸خورشيدی.) بر میگردد اما تا سه دهه ديگر از زنان داستان نويس خبری نيست، گذشته از اين که بانوان در افغانستان ديرتر به داستان نويسی روی آوردند، خيلی هم کمتر از مردان به داستان نويسی پرداختهاند و کمتر کسی توانسته در اين راه دوامدار کار کند. البته زندگی زنان افغانستان خود تراژيدی بزرگی است که به آسانی در چارچوب داستان رام و آرام نمیشود. به هر روی، اگر مجبور باشيم که از چشمانداز زنان داستان نويس تاريخ را برگزينيم، همانا سالهای پايانی دهه چهل خورشيدی است. اين نوشته میکوشد با نيمنگاهی به سير داستاننويسی بانوان، ساختار دو داستان را به گونهای نمونه از دو نويسنده تحليل کند. برای اين بررسی، روش کار تحقيق از نوع کيفی بوده، نظريه ی براون و کالرک (Braun & Clarke) را الگو قرار داده به تجزيه و توصيف ،تشريح و تفسير و ترکيب و ادغام متن ، می پردازد . البته محور اين تحقيق چگونگی داستانهايی است که بانوان نويسنده در حوزهی ادبيات داستانی کودکان و نوجوانان، داستان کوتاه پرداخته اند. کليد واژهها: بانوان؛ پروين پژواک؛ داستان؛ سپوژمی زرياب؛ ساختار و بافتار.